ششمین نشست از مجموعه نشستهای راهبردی مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا - inaes-موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا
چشم انداز روابط ترکیه و آمریکا در دوره ترامپ و تأثیر آن بر ایران
ششمین نشست از مجموعه نشستهای راهبردی مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا
05 01 2025 16:50
News Code : 42712277
View Count : 98
در تاریخ شنبه ۱۵ دی، ساعت ۱۵ تا ۱۷:۳۰، ششمین نشست از مجموعه نشستهای راهبردی با موضوع «چشمانداز روابط ترکیه و آمریکا در دوره ترامپ و تأثیر آن بر ایران» در تالار ملل دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
مدیر نشست، دکتر رضا دهقانی، دانشیار گروه مطالعات غرب آسیا و آفریقای دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، ضمن خیرمقدم به سخنرانان و علاقهمندان حاضر در تالار، از سخنران نخست، دکتر سید اسدالله اطهری، پژوهشگر ارشد مطالعات ترکیه در مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، دعوت کرد تا به بیان دیدگاههای خود بپردازد. دکتر اطهری سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: « در ابتدای سخنانم از دانشکده مطالعات جهان تشکر میکنم. از وقتی با این دانشکده همکاری میکنم، احساس میکنم این دانشکده یکی از بهترین دانشکدههای ایران است که در آن آزادیهای آکادمیک برقرار است و دانشجویان و اساتید به راحتی میتوانند در مورد مسائل مهم و بهروز جهان بحث و گفتگو داشته باشند. چیزی که من امروز درباره آن صحبت خواهم کرد، رابطهی آمریکا با ترکیه در دورهی دوم ترامپ و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران است. وقتی در صحبتهایم اشاره میکنم به اینکه رئیسجمهور جدید در آمریکا به قدرت رسیده است، دو بار در تاریخ ایران، تغییر حکومت و سرنگونی رژیم با تغییر رهبری در ایران منجر شده است. زمانی که یک جابهجایی قدرت در ایالات متحده اتفاق میافتد، به هر دلیلی که نگاه کنید، برای ایران زلزلهای سیاسی به همراه دارد. یک بار در زمان محمد مصدق که با جابجایی رئیسجمهور در ایالات متحده، حکومت ایران تغییر پیدا کرد، سرنگون شد و کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد. یک بار دیگر نیز با تداخلی که شاه در انتخابات ایالات متحده علیه کارتر داشت و آن سیاست حقوق بشر کارتر که به اصطلاح به شکل عاملی خارجی علیه او عمل کرد، این جابهجایی قدرت به وقوع پیوست. سومین مورد هم که هماکنون مشاهده میکنیم، این است که اگر آقای ترامپ بر سر قدرت بیاید، بسیاری از کشورهای همسایه، کارشناسان و از جمله آقای نفیو در آخرین مقالهاش بهطور صریح کرده اند که ایران را به عنوان یک دولت یاغی، متمرد و غیر مشروع در معرض هدف ایالات متحده قرار دهند.«
دکتر اطهری در ادامه افزودند: « بنابراین، اهمیت موضوعی که میخواستم مطرح کنم در رابطه با ایران و در این انتخابات، علیرغم حملاتی که اسرائیل به ایران داشت و علیرغم اینکه سعی داشتند وانمود کنند که در ترور علیه ترامپ، دست ایران در کار بوده است، به هیچ وجه ایران این ادعاها را نپذیرفت و حتی برای اولین بار در چهل سال اخیر، بعد از یازده سپتامبر، که در میدان محسنی سوگواری برای قربانیان این حادثه انجام داد، اقدام تروریستی در نیواورلئانِ آمریکا را محکوم کرد. یعنی برای اولین بار، ایران بهصورت متمدنانه این حرکات را محکوم کرد تا هیچ چیزی را در اختیار ایالات متحده قرار ندهد.
برای دانشجویان عزیز مطالعات آمریکا و ترکیه باید اینطور بیان کنم که در دوره اول ترامپ چه اتفاقاتی رخ داد و آیا در دوره دوم ریاستجمهوری، ترامپ میخواهد همانها را ادامه دهد یا خیر. برخلاف پیامی که آقای اردوغان برای آقای ترامپ فرستاد، بدترین برخوردها و روابط بین ترامپ و اردوغان پس از هجوم ترکیه به قبرس اتفاق افتاد. تا زمان روی کار آمدن ترامپ، ترکیه تنها در دههی هفتاد یک بار تحریم تسلیحاتی شده بود، اما آقای ترامپ در دورهی چهارسالهی خود، پنج بار ترکیه را تحریم کرد.
در دوره اول خود، دو بار به دلیل زندانی شدن کشیش برانسون که در سال ۲۰۱۶ به خاطر همراهی با آقای گولن و کردهای ترکیه دستگیر شده بود، آقای ترامپ فشار آورد و ایالات متحده ایشان را از زندان آزاد کرد. دو بار به خاطر خرید سامانههای پدافندی از روسیه (اس-۴۰۰) در سال ۲۰۱۷ و یک بار هم به خاطر لشکرکشی ترکیه علیه پ.ی.د، که ترامپ جملات تندی را علیه آقای اردوغان به کار برد، تحریمهایی اعمال شد. ترامپ میگفت: «اقتصاد ترکیه را متلاشی میکنم! احمق نباش!» این عین جملاتی بود که ترامپ علیه آقای اردوغان به کار برد. «
دکتر اطهری در ادامه بحث خود بیان کردند: « همچنین در دوره ترامپ، ترکیه از پروژهی ساخت قطعات جنگنده اف ۳۵ کنار گذاشته شد. تنها در زمان آقای بایدن به سمت خرید اف ۱۶ رفتند که هنوز هم عملیاتی نشده است. افزایش تعرفه در فولاد ترکیه و مسائل دیگر، در دوره اول آقای ترامپ اتفاق افتاد. علیرغم اینکه آقای بایدن یک بار در ژنو و یک بار در واشنگتن با اردوغان ملاقات کرد، بایدن از جمله رهبران ایالات متحده بود که خواستار تغییر آقای اردوغان از طریق دموکراتیک بود. او اولین رئیسجمهوری بود که نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناخت، آقای اردوغان را به اجلاس دموکراسی ۲۰۲۱ دعوت نکرد و از آنجایی که ترکیه به رژیم علیه تحریم در ۲۰۲۲ نپیوست، آقای اردوغان را مورد نکوهش قرار داد. «
اینها از جمله اتفاقات در دوره اول بود. هرچند ما شاهد خوشحالی آقای اردوغان از پیروزی دوباره ترامپ هستیم، ولی بهتر است به یک سری از مسائلی که بین آمریکا و ترکیه وجود دارد، اشاره کنیم و آن را بسط دهیم به کشور ایران. آقای اردوغان و ترکیه مهمترین متحد ناتویی آمریکا هستند که بهتر است از آن با عنوان متحد ناآرام یاد کنیم. یک سری مسائل بین این دو کشور وجود دارد که من سعی میکنم به اختلافات و اشتراکهای آنها اشاره کنم. مطرح شده است که به اصطلاح روابط شخصی ترامپ و اردوغان ممکن است زمینهساز ثبات این روابط شود. از پیش شخصیت و روابط شخصی بدون مراجعه به دستگاههای نهادی سعی میکنند مشکلات خود را بین دو مقام و دو رهبر حل کنند.
اولین و مهمترین مسئلهای که وجود دارد، اختلاف وحشتناکی است که بین آمریکا و ترکیه در زمینهی پ.ی.د و نیروهای کرد در سوریه وجود دارد. به خاطر داریم که ایالات متحده فقط یک بار در زمان آقای ترامپ، سعی کرد به مدت کوتاه از منطقه خارج شود و ترکها حملات شدیدی انجام دادند و سریعاً آقای ترامپ کوشش کرد تا آتشبس برقرار کند. هنوز هم ایالات متحده از کردها، نیروهای اسد، نیروهای دموکراتیک سوریه و پ.ی.د به شدت دفاع میکند و حتی اعلام شد که تعداد نیروهای ایالات متحده در منطقه نزدیک به ۲۰۰۰ نفر، یعنی دو برابر شده است. آخرین اطلاعات موجود نشان میدهد که آقای مظلوم کوبانی، فرمانده کرد نیروهای دموکراتیک سوریه، با هلیکوپتر نظامی ایالات متحده در اطراف دمشق در یک پایگاه نظامی با آقای جولانی ملاقات کرده است. بنابراین تنها پشتوانه برای کردها و نیروهای پ.ی.د، فقط ایالات متحده آمریکا است. بعد از بشار اسد، درگیریهایی که بین نیروهای اسلامی جیش الوطنی ترکیه و کردها رخ داده است، نه تنها منجر به کشته و زخمی شدن بسیاری شده، بلکه بسیاری از مناطقی که بر اثر ضعف اسد کردها به دست آورده بودند، بعد از سقوط اسد، از دست رفتهاند. در اینجا باید تکرار کنم که اگر رفتار ایران را با ترکیه مقایسه کنیم، به این نتیجه میرسیم که ترکها بهطور بسیار وحشتناک، از زمانی که آقای اردوغان ریاست را به دست گرفتند، روزی نبوده است که شمال عراق، کردهای سوریه و کردهای ترکیه را مورد حمله قرار نداده باشند. ولی این بار برای اولین بار در تاریخ ترکیه، پ.ک.ک برای مذاکره با حزب حرکت ملی و خلع سلاح وارد عمل شده است.
در درون آمریکا دو دیدگاه وجود دارد: یک دیدگاه واقعگرایانه که معتقد است به خاطر جلوگیری از نفوذ ایران، حتماً باید از کردها حمایت کرد و دیدگاه دیگر که معتقد است ما در این منطقه هیچ منافعی نداریم و نباید سربازان خود را به خاطر هیچ و پوچ در سوریه به کشتن بدهیم. بنابراین اینگونه اختلافات وجود دارد و حال باید ببینیم که اختلافات بین دو کشور به کجا خواهد انجامید. البته این امر بستگی به واکنش ارتش و کنگرهی آمریکا نسبت به این حرکت جدید در منطقه دارد که چه واکنشی نشان خواهند داد.
دومین موردی که بین ترکیه و آمریکا وجود دارد، مسئله نقش ترکیه در معادله بین روسیه و اوکراین است که این امر در روابط آمریکا و ترکیه یک مزیت قابلتوجه نیز به شمار میآید. جایگاه ژئوپلیتیکی ترکیه و این واقعیت که ترکیه تنها کشوری است که هم روسیه و هم اوکراین به آن اعتماد دارند، نشان میدهد که اگر ترامپ میخواهد در این بین مشکلی را حل کند، باید از طریق ترکیه جلو بیاید. یعنی ترکیه وزن و نقشش در مبادلات منطقه بسیار افزایش پیدا کرده است. مورد دیگر، اختلاف وحشتناکی است که ممکن است فاصله بین آمریکا و ترکیه را افزایش دهد، و آن در مورد مسئله اوکراین و دیدگاه آقای اردوغان نسبت به اسرائیل است. ترکیه به اسرائیل موجودیتی و هویتی نگاه نمیکند، بلکه به آن حقوقی مینگرد. همانطور که دیدهایم، بدترین حملات را اردوغان به نتانیاهو داشته و از حماس در ترکیه استقبال میکند، در حالی که این گروه مورد حمله ایالات متحده است چون آن را یک گروه تروریستی میداند. نتانیاهو سعی خواهد کرد که کرانهی باختری را از آن خود کند و اینکه آیا ترامپ با او در زمینه پاکسازی قومی همیاری خواهد داشت یا خیر، این پرسش بزرگی است.
در جمعبندی، باید اشاره کرد که ترکیه برای ایران هم فرصت است و هم تهدید. تهدیدی در زمینه نفت و انرژی و از طرف دیگر، به مانند ریه تنفسی ماست. در چنین شرایطی باید مراقب باشیم که مبادا عناصر افراطی بخواهند در این شرایط، این دو کشور را در مقابل هم قرار دهند که این مسئلهای به شدت خطرناک میتواند باشد. به نظر میرسد عوامل داخلی فراتر از آقای اردوغان و حزب عدالت و توسعه در ترکیه از صفآرایی ترکها در مقابل ایران ممانعت به عمل خواهند آورد.
سخنران بعدی خانم دکتر زینب قاسمی، دانشیار گروه مطالعات آمریکای شمالی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، بودند. ایشان سخنرانی خود را اینگونه آغاز کردند: « برای بررسی وضعیت ترکیه، باید به دو فاکتور اساسی توجه کنیم: اول، نگاه و افکار عمومی ترکیه نسبت به ایالات متحده و دوم، وضعیت اقتصادی ترکیه. ایشان گفتند: « در افکارسنجیهایی که از سال 2002 تا 2024 در مورد نگاه مردم ترکیه به ایالات متحده تهیه شده است، مشاهده میکنیم که این کشور نسبت به قدرتهای بزرگ، پایینترین محبوبیت را برای مردم ترکیه دارد. بعد از ایالات متحده، چین قرار دارد و سپس به ترتیب روسیه، سازمان ملل، ناتو و اتحادیه اروپا. از هر ده ترک، هشت نفر نگاهشان به ایالات متحده منفی است«.
دکتر قاسمی به وضعیت اقتصادی ترکیه اشاره کردند و گفتند: « بدهی خارجی ترکیه به شدت بالا است و در عرض چهار ماه به آن ده میلیارد دلار اضافه شده و در حال حاضر به پانصد و دوازده میلیارد دلار رسیده است. این امر بر روابط و آسیبپذیری ترکیه نسبت به تحریم احتمالی یا حتی تهدید به تحریم تأثیرگذار بوده و این کشور را نسبت به ایالات متحده آسیبپذیر کرده است. «
ایشان ادامه دادند: « صفحهای که متعلق به وزارت امور خارجهی آمریکا است، ترکیه را بهگونهای مثبت معرفی میکند. بهطور مثال، در این معرفی، ترکیه به عنوان عضوی از ناتو معرفی شده و که با در اختیار قرار دادن پایگاه انجرلیک به ایالات متحده، انجام حملات برای از بین بردن داعش در عراق و سوریه را تسهیل کرده است. در مورد تجارت با ترکیه نیز اشاره شده است که از 10 میلیارد دلار در سال 2009 به 21 میلیارد دلار در سال 2020 رسیده است. ترکیه هفتمین خریدار بزرگ صادرات گاز طبیعی مایع ایالات متحده است و همواره این مسئله تکرار شده است که ترکیه توانسته است در ساختارهای غربی و سازمانهای بینالمللی عضوی فعال باشد. «
دکتر قاسمی افزودند: «همانطور که بسیاری از ما با شعارهای انتخاباتی ترامپ آشنا هستیم، پیام بیشتر آنها خاتمه جنگ در خاورمیانه، پایان جنگ در اوکراین و تمرکز بر موضوعات داخلی و اصلاحات داخلی با توجه به امنیت بود. در سیاست خارجی به نظر میآمد که قرار است تمرکز بر روی چین باشد. نظرسنجیها در آمریکا نشان میدهد که افکار عمومی تمایل بسیار کمی به حمایت از اسرائیل و اوکراین دارند و این مسائل برای مردم آمریکا اولویت محسوب نمیشوند. اولین اولویتی که مشاهده میشود، اقدام برای حمایت و محافظت آمریکا در مقابل حملات تروریستی است. وقتی ترامپ در دوره اول بر سر کار آمد، با دو موضوع کلیدی سر و کار داشت: یکی بحث استرداد گولن و دیگری مسائل مربوط به سوریه. اکنون با مرگ گولن یکی از این دو مورد حذف شده و با سقوط اسد، آن دیگری هم تغییر کرده است. بنابراین ترامپ در دور بعدی با این دو تغییر به عرصه وارد خواهد شد.
در بحث کودتا، نگاه اردوغان و تیمش نسبت به گروه ترامپ بسیار مثبت بود، زیرا ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتیاش از اردوغان تعریف میکند و بیان میدارد که خود ترکیه درایت کامل برای پاکسازی و برقراری آرامش در کشور خود را داراست. البته ایجاد چند تنش، این آرامش روابط ایالات متحده و ترکیه را به هم میزند. یکی از این تنشها آزادی کشیش آمریکایی بود که قرار بود با گولن مبادله شود، ولی این اتفاق رخ نداد. دیگر این که ترامپ با افزایش تعرفهها باعث میشود که حدود بیست درصد ارزش لیر کاهش یابد. بحث بعدی خروج نیروهای آمریکایی از ترکیه است که اردوغان در ششم اکتبر 2002 در طی یک تماس تلفنی با ترامپ صحبت میکند و بعد از آن تماس، ترامپ صراحتاً اعلام میکند که درگیری کردها و ترکیه به ایالات متحده هیچ ربطی ندارد و آمریکا به زودی نیروهای خود را از آن منطقه خارج خواهد کرد. ترامپ همچنین بیان میکند که کردها، که منظور او پ.ک.ک هستند، برای ایالات متحده منفعت خاصی ندارند و آنها یک گروه تروریستی هستند. ترکیه این را به عنوان چراغ سبز در نظر میگیرد و اردوغان در تاریخ 9 اکتبر دستور حمله به مقر کردها را صادر میکند. اما ترامپ در توییتی به او هشدار میدهد که اگر به حمله ادامه دهد، آمریکا اقتصاد ترکیه را از بین خواهد برد. از طرفی دیگر، فشار سنا به ترامپ و توضیح این مطلب که اگر ایالات متحده از منطقه خارج شود، این کار باعث میدان دادن به روسیه و ایران خواهد شد، ترامپ را مجبور به این میکند که بیان کند ایالات متحده برای نفت است که در منطقه حضور دارد و تأکید میکند که تا پایان حضور داعش در این منطقه، ایالات متحده هم باقی خواهد ماند. «
دکتر قاسمی به تغییرات در دوره بایدن اشاره کردند و گفتند: «در دوره بایدن، این ماجرا مقداری تغییر پیدا میکند و در اولین تماس تلفنی بین اردوغان و بایدن، مسئله کشتار ارامنه توسط ترکیه مطرح میشود. تغییرات زیادی در این زمان اتفاق میافتد و از نظر بایدن، اردوغان به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه معرفی میشود. به نظر میرسد ایالات متحده از دوره اوباما به بعد استراتژی دقیقی در مورد سوریه نداشته است و بیشتر بحث بر سر این بوده که چگونه میتوان نفوذ منطقهای ایران و روسیه را کاهش داد. همچنین تمرکز بر این بوده است که تا جایی که امکانپذیر است، سربازان آمریکایی وارد سوریه نشوند و از کردها حمایت شود. در چالشهای پیش رو در رابطه آمریکا و ترکیه باید به بحث کردها و تعریفی که هر دو کشور از کردها دارند اشارهای داشته باشیم. برای ترکیه، تمامی گروههای کرد جزئی از پ.ک.ک محسوب میشوند، اما آمریکا این گروهها را تفکیک میکند و فقط گروه پ.ک.ک به طور مشترک در لیست گروههای تروریستی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد. در بحث اشغال سوریه، ترامپ اعلام میکند که گرفتن سوریه یک تصاحب غیر دوستانه توسط ترکیه بوده است، هرچند ترکیه این مطلب را رد میکند و اذعان میدارد که این خواست مردم سوریه بوده است. همچنین بحث نفت سوریه مطرح است. میدانیم که بخش مهمی از اقتصاد سوریه بر اساس نفت بوده و بعد از استقرار آمریکا در سوریه، 80 تا 85 درصد از درآمد نفت سوریه به جیب آمریکا می رفته است. اکنون و در شرایط جدید سوریه، ترکیه پیشنهاد داده است که میتواند در زمینه زیرساختهای نفتی که هماکنون در دست آمریکا است، بازسازیهای لازم را انجام دهد. «
دکتر قاسمی به رابطه ترکیه و اسرائیل اشاره کردند و گفتند: « بحث دیگری که مطرح است، رابطه ترکیه و اسرائیل است. هرچند نظرسنجی شفافی در این مورد پیدا نکردهام، ولی به نظر میرسد که 60 درصد از مردم ترکیه موافق بایکوت اسرائیل هستند. البته به نظر میرسد مسئله اصلی برای اردوغان، بحث فلسطین نیست؛ هرچند در شعارهایش اعلام میکند که ضد اسرائیل است، ولی به نظر نمیرسد چالش خاصی بین ترکیه و اسرائیل مطرح باشد و همانطور که میبینیم، بعد از مسئله غزه، این رابطه همچنان ادامه یافته است. در اینجا چند مسئله مطرح است؛ مثلاً آیا ترکیه میخواهد جایگزین ایران در سوریه شود که این امر میتواند چالشهایی داشته باشد و همچنین امتیازات مثبتی نیز به همراه داشته باشد. باید دقت داشته باشیم که به هر حال ترکیه نماینده اسلام سنی است و به نظر میرسد در منطقه میتواند افکار بیشتری را به نسبت ایران جذب کند و حالت غربگرایانه ترکیه نیز از دیگر تفاوتهایش با ایران است که این نیز میتواند دارای جذابیتهای خاص خود باشد. در عین حال میدانیم که گروه ی.پ.گ که ترکیه آن را یک گروه تروریستی میداند، با اسرائیل همکاریهای نزدیکی دارد و بعد از سقوط اسد، گروه ی.پ.گ در تماس مکرر با اسرائیل قرار دارد و از اسرائیل میخواهد یا خود اسرائیل وارد منطقه شود یا تا جایی که ممکن است، آمریکا را تشویق کند که از سوریه خارج نشود. این مسئله میتواند تنشی بین ترکیه و اسرائیل و در نهایت ترکیه و آمریکا به وجود آورد. «
در پایان، دکتر قاسمی این گونه جمعبندی کردند: « سرعت تغییراتی که در ترکیه شاهد آن هستیم، بسیار بالاست و موضوعات متعدد، پیشبینی را بسیار سخت کرده است. ولی این مسئله که ترکیه یک عنصر مهم در منطقه است، امری ثابت است و ترکیه قابل حذف یا نادیدهگرفتن نیست و در تمامی تحولات نقش مهمی ایفا خواهد کرد. باید تفاوتهای دوره اول و دوم ترامپ را در نظر بگیریم؛ به نظر میرسد که در این دوره دوم، ترامپ دیگر چالشهای دوره اول را با حزب جمهوریخواه نخواهد داشت، زیرا این حزب دیگر ترامپ را پذیرفته است. نکتهای که در اینجا مهم است، نظرسنجی مردم ترکیه نسبت به آمریکا است که نشان میدهد آمریکا حتی در مقایسه با روسیه، چین، ناتو، سازمان ملل و در نهایت اتحادیه اروپا پایینترین حد از محبوبیت را دارد. ترکها برای مدت طولانی است که در تلاش برای احیای دوباره تمدن عثمانی هستند و اکنون خود را در تقابل با تمدن غربی، به ویژه با تعریف آمریکایی آن میبینند؛ البته باید اشاره کنم که ترکها این مشکل را با اتحادیه اروپا ندارند. تجربیات دوره قبل هم نشان داد که روابط شخصی به بهبود روابط بین ترکیه و آمریکا آنچنان کمکی نکرده است و لزوماً امری مثبت نمیباشد. چیزی که این روزها پیرامون آن بسیار بحث میشود، این است که ترامپ به دنبال معامله است و ترکها نیز این را میپسندند و به آن امیدوار هستند.»
سومین سخنران این نشست، دکتر رحمت حاجی مینه، دانشیار روابط بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق بودند که سخنان خود را اینگونه آغاز کردند: « در بحث تحلیل روابط ترکیه و آمریکا، نمیتوانیم این رابطه را به یک فاکتور تقلیل بدهیم. این رابطه تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و به همین خاطر، روابط این دو بازیگر متحد ناتو امری پیچیده است و تفاسیر مختلفی در مورد آن وجود داشته است.
در بررسی چشمانداز روابط ترکیه و آمریکا، با این سوال مواجه میشویم که این روابط به کدام سو خواهد رفت. من از یک ابزار تحلیلی به نام ساختار کارگزار استفاده میکنم که به ما امکان میدهد هم به شکل ساختاری روابط را ببینیم و هم کارگزارانی که تأثیرگذار خواهند بود را تحلیل کنیم.
نکتهی مهم در مورد این روابط این است که حزب آک پارتی و آقای اردوغان سیاستمداری هستند که تجربهی خوبی از روابط با آمریکا دارند. اگر این حزب تازه تأسیس یا این شخصیت تازه به قدرت رسیده بودند، داستان متفاوتی میشد. در واقع، در دوره ۲۲ الی ۲۳ سالهای که آقای اردوغان در قدرت بودهاند، هم دو رئیسجمهور دموکرات و هم دو رئیسجمهور جمهوریخواه را در کارنامه داشتهاند. بنابراین، شناختی نسبت به دورههای قبلی وجود دارد که با تجربههای جدید ترکیب میشود.
تمرکز من در این سخنرانی بر بحث ساختار و کارگزار در این روابط است و خواهیم دید که این روابط به کدام سمت و سو خواهد رفت. یکی از مباحث ساختاری، روابط ساختاری است که در فضای آنارشی بین ترکیه و آمریکا تعریف شده است و مهمترین عامل آن پیوند عضویت در ناتو است. این موضوع به تداوم رفتاری کمک کرده است، علیرغم اینکه ترکیه در موارد زیادی بر ضد منافع آمریکا عمل کرده است. این روابط نه تنها حفظ شده است بلکه در عین حال مانعی بر سر راه اقدامات بیشتر، مانند تحریمهای فراتری علیه ترکیه نیز شده است. بنابراین، ناتو به لحاظ ساختاری یک عامل بسیار مهم است که هم تداوم در روابط را حفظ کرده و هم مانع از اعمال فشار بیشتر آمریکا بر ترکیه شده است.
به لحاظ ساختاری، میتوان به تضادی اشاره کرد که ترکیه نه با آمریکا بلکه با متحدان آمریکا دارد. برای مثال، یونان در سالهای گذشته تأثیر زیادی داشته است، بهخصوص به خاطر حمایت وزرای خارجه و سفرای ایالات متحده از یونان. این مسئله تنها به روابط دو جانبه ترکیه و یونان محدود نمیشود و فراتر از آن است.
تحولات خاورمیانه نیز بر روابط دو کشور سایه انداخته است. در حال حاضر، بحران سوریه و مسائل مربوط به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی بسیار مهم هستند. بحران سوریه یکی از مواردی است که از ابتدا بر روابط ترکیه و آمریکا تأثیر گذاشته است.
ترکیه اعلام کرده که به ملاحظات امنیتی خود توجه خواهد کرد و در این زمینه رفتار خاص خود را خواهد داشت. موضوع کردها نیز که بر روابط ترکیه و آمریکا تأثیر گذاشته، به یکی از مسائل مهم تبدیل شده است. «
دکتر حاجی مینه این طور ادامه دادند: « به لحاظ ساختاری، سیستم تصمیمگیری در آمریکا که فراتر از تصمیمات یک فرد است، به حفظ روابط با ترکیه در آینده کمک میکند. تحولات میدانی و پیرامونی نیز ارزش استراتژیک ترکیه را برای آمریکا افزایش داده است.
در بحث کارگزاران، به ویژه شخصیتها، تفاوتهای آقای بایدن و ترامپ را بررسی خواهیم کرد. بهطور خاص، بایدن نگاهی ایدئولوژیک و تقسیم جهان به حوزه دموکراسی و اقتدارگرایی دارد، در حالی که ترامپ رویکردی پراگماتیک و عملگرا دارد.
تیم ترامپ شامل افرادی است که قبلاً با سیاستهای او در مورد ترکیه مخالفت کردهاند. برای مثال، روبیو به عنوان یکی از شخصیتهایی که مخالف تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه بود، تأثیرگذار بوده است. این موارد نشان میدهد که در آینده، روابط ترکیه و آمریکا بر دو مدار خواهد بود: یکی خوشبینی محتاطانه و دیگری نگرانی نسبت به تیم جدید ترامپ. در پایان، به نظر میرسد که با توجه به شرایط داخلی ترکیه و تأکید آقای اردوغان بر استقلال رفتاری، شاهد چالشی بزرگ بین ترکیه و ایران نخواهیم بود.»
آقای دکتر ابراهیم معراجی، مدیر گروه مطالعات آمریکا در مرکز پژوهشهای استراتژیک خاورمیانه و انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، به عنوان آخرین سخنران این نشست، سخنرانی خود را اینطور آغاز کردند:
« در سخنرانیام سعی خواهم داشت نگاهی متفاوت و البته اندکی تئوریک به مسئله داشته باشم. وقتی ما در مورد چشمانداز صحبت میکنیم، به این معنی است که ما به دنبال پیشبینی هستیم. پیشبینی با پیشگویی متفاوت است و زمین تا آسمان تفاوت دارد. یک پیشبینی در نگاه علمی یعنی سناریو. برای اینکه یک سناریوی درست و منطقی داشته باشیم، باید به سه ابزار مجهز باشیم: اول، یک نگاه تاریخی؛ دوم، یک علم تئوریک؛ و سوم، دادههای روز. اگر ما مجهز به این سه ابزار باشیم، در نهایت میتوانیم یک تصویر منطقیتری از شرایطی که در آینده میتوانیم از آن انتظار داشته باشیم، ترسیم کنیم.
یک نمودار را تصور کنید که توسط آن از گذشته تا زمان حال حاضر را با یک خطترسیم کرده اند. یک سناریوی منطقی به این شکل است که شما بتوانید از نقطهی زمان حال حاضر تا آینده، آن را نقطهچین کنید. حال اگر شما فرد خوشبینی باشید، نقطهچین در نمودار شما میتواند سربالا باشد. اگر فرد بدبینی باشید، نمودار مقداری رو به پایین است، اما در نهایت مسیر شما مشخص است. شما در تئوریهای بحران، که امروز اساتید مینویسند، عملاً عنصر زمان را کماهمیت میبینید، شما باید بتوانید پیشبینی کنید. عوامل مختلف برای یک تصمیمساز، تصمیمگیر و تحلیلگر قاعدتاً باید قابل پیشبینی باشند. مثلاً شما میتوانستید ده سال پیش پیشبینی کنید که وضعیت آلودگی هوای تهران به این شکل خواهد بود. پس بحران زمانی که به وجود میآید، قاعدتاً شما به عنوان یک تحلیلگر حتماً باید آن را پیشبینی کرده باشید. عامل و فاکتور زمان به عنوان غافلگیری دیگر معنای خاصی ندارد، بنابراین ما باید این پیشینه را به این شکل در نظر داشته باشیم.
وقتی به این کلیت توجه داشته باشیم، به این معنا است که ما باید به قول علمای علم فلسفه، یک شناخت درستی داشته باشیم. شناخت متشکل از یک مثلث است که به آن مثلث شناخت میگویند. ضلع اول این مثلث شناخت خود است؛ در این بحث منظور ما ترکیه، ایران و منطقهمان میباشد. ضلع دوم این مثلث شناخت طرف مقابل است، که در این بحث منظور ما آمریکا است. باید بدانیم که در هر دو ضلع، هر دو طرف چه کسانی هستند، کجا هستند، چه امکاناتی دارند، در عرصه بینالمللی چه جایگاهی دارند، چه مسیری را طی میکنند و چه امکانات قابل بسیج دارند، و در نهایت، آیا قرائت آنها از وضعیت امروز دنیا آن چیزی است که محبوبیت داشته باشد؟ یعنی در مسیری که دنیا دارد به آن سمت حرکت میکند، آیا جایگاهی دارند؟
ضلع سوم به معنی شناختن قاعدهی بازی است. قاعده بازی در این منطقه به چه شکلی است؟ زمانی که شما به شناخت این مثلث مستحضر باشید، میتوانید یک سناریوی منطقی طراحی کنید. در هر کدام از این ضلعها باید تمامی عوامل را در نظر بگیریم. یک سری عوامل هستند که ثابت و قابل تعمیم میباشند و یک سری عوامل نیز وجود دارند که متغیر هستند. زمانی که ما اِشرافی به این وضعیت داشته باشیم، آن زمان است که آینده یک وجهه درستی را به ما مینمایاند و ما میتوانیم آن را به یک شکل منطقی سناریوسازی کنیم.«
دکتر معراجی این گونه سخنان خود را ادامه دادند: « حالا میتوانیم هر کدام از این ضلعها را درنظر بگیریم و بررسی کنیم. اولین ضلع، شناخت خودمان بود. این منطقه یک عنصر ثابت دارد و آن اقتدارگرایی است. عنصر اقتدارگرایی یک عنصر ریشهدار و جاافتاده میباشد. برای مثال، آقای بشار اسد دارای مدرک چشمپزشکی از لندن بود و میبینیم که در این بستر که قرار میگیرد، در همان چارچوب قابل تعریف است. اما اقتدارگراییها متفاوت هستند؛ یک اقتدارگرایی مدل آقای اردوغان داریم و یک اقتدارگرایی آقای بنسلمان و حتی اقتدارگرایی مدل طالبان. اما در نهایت همگی در یک مجموعه قرار میگیرند. وجهه متغیر وضعیت کاملاً مشخصی است که میبینیم با آمدن افراد، این وزنههای قدرت در منطقه جابهجا میشود. یک زمان، مثلاً ایران دست بالایی در منطقه و در سوریه دارد، امروز میبینیم که دست ترکیه بالاتر است. این تغییرات و اطلاعات روز ما میباشد که باید به آن مستحضر باشیم.
ضلع دوم، به طور خاص در مورد آمریکا است. آن چیزی که ما میتوانیم در مورد آمریکا حداقل در سالهای اخیر در نظر بگیریم، این است که آمریکا یک قدرت بسیار مهم و مؤثر در عرصه بینالمللی بلاخص در این منطقه میباشد. آمریکا در برخی از مناطقی که حضور دارد، بعضاً از کشورهای همان منطقه نیز تأثیرگذارتر بوده است. یعنی مسیری که در حال طی کردن آن است، مسیری رو به رشد است. وقتی بیان میشود که قدرت آمریکا به چالش کشیده شده است، این به این معنا نیست که آمریکا رو به افول است. آمریکا مسیر خودش را طی میکند و فقط دیگر بیرقیب نیست. دقت داشته باشید که عنصر قدرت یک عنصر متکثر است. یک زمان محدود، مثلاً از 1945 به بعد در دو قطب بود و بعد از اینکه مدت بسیار کوتاهی آمریکا قدرت برتر بود، در حال حاضر شاهد این هستیم که مثل گذشته عناصر مختلف قدرت پخش شده است. پس آمریکا حداقل در چند دهه قدرت بسیار بسیار قابل توجهی بوده است. اگر ما به این عناصر توجه نداشته باشیم، تحلیل خیلی دقیقی نخواهیم داشت.
اما چه نکتهای در مورد آمریکا متفاوت است؟ افرادی که وارد عرصه سیاسی آمریکا میشوند و نگاههایی که به آنها وجود دارد، مهم هستند. امروز همه متفقالقول هستند که آقای ترامپ یک شخصیت متفاوت است. ما دو نوع رئیسجمهور در آمریکا داریم: یک نوع رئیسجمهور که ذیل نهاد ریاست جمهوری قرار میگیرد و کاملاً در مسیری تعریف شده حرکت میکند؛ نوع دوم روسای جمهوری هستند که در واقع کاخ سفید را به دنبال خودشان میکشند. آقای ترامپ در دسته دوم جای دارد. یعنی در دوره اول تصور بر این بود که یک تبی در آمریکا به وجود آمد که باعث انتخاب آقای ترامپ شد. عناصر مهمی، مثلاً کنگره و غیره، سعی کردند هر جور که امکان دارد جلوی اقدامات جنجالی ترامپ را بگیرند و به نحوی او را کنترل کنند. اما امروز ما جایگاه آقای ترامپ را جایگاه بسیار رفیعی در عرصه سیاست داخلی آمریکا میبینیم و عملاً عناصر قدرت به طور کامل در راستای دید آقای ترامپ قرار دارند.
آقای ترامپ یک شخص متفاوت و در واقع کاسب است. کاسب به چه معنا؟ برای یک کاسب بازاری که در حنجرهاش نشسته است، وقتی در مغازه باز میشود و مشتری داخل میشود، مهم نیست که خریدار مرد باشد یا زن، پیر باشد یا جوان؛ صرفاً تمرکزش بر فروختن جنس خودش است. در مورد ترامپ نیز به همین گونه است. او اصلاً به هویت شما کاری ندارد، مهم آن هدف است که دنبال میکند و حتماً به همان سمت نیز میرود. «
دکتر معراجی در ادامه افزودند: « شما این ویژگی شخصیت ترامپ را مد نظر قرار بدهید و وضعیت اقتدارگرایی را که خدمتتان عرض کردم نیز در آن مثلث شناخت و همچنین آن عنصر ثابتی که در این منطقه هست، در نظر بگیرید. همه اینها با هم تطابق پیدا میکنند. یعنی آقای ترامپ خیلی راحتتر با عوامل اقتدارگرای این منطقه میتواند حرف مشترکی داشته باشد. تقریباً اکثر کشورهای منطقه از انتخاب آقای ترامپ استقبال کردند، از آقای اردوغان گرفته تا کشورهای عرب منطقه.
آقای ترامپ بعد از انتخابش یک نکتهای را ثابت کرد که شخصاً برای خودش بسیار اهمیت داشت. آن این بود که او میخواست در عرصه داخلی خودش را ثابت کند و عملاً نیز شما میبینید که تمام عناصر قدرت دست به دست هم دادند تا او را نابود کنند ولی نتوانستند. دو بار ایشان را در کنگره استیضاح کردند، اما ایشان ثابت کرد که میتواند جایگاه خاصی را به دست بیاورد که این مطلب از لحاظ ذهنی به طور کامل ایشان را ارضا میکند. آقای ترامپ همین نگاه را نسبت به سیاست خارجی نیز دارد. یعنی دنبال کاری هست که به مانند مُهر و اثری از ایشان در عرصه بینالمللی بماند و کاری را انجام بدهد که از دیگران او را متمایز کند. خیلی به ندرت ترامپ کسی را در عرصه سیاست خارجی تحسین کرده است، فقط شاید یک بار آقای ریگان و نیکسون را تحسین کرده باشد و باید در اینجا اشاره کنم که به طور کلی آقای ترامپ نگاه بسیار شخصی خواهد داشت. ایشان معتقد هستند که باید از دریچه روابط شخصی وارد مسائل شد.
نگاه ایشان در مورد مسائل مختلف بینالمللی هم به همین شکل خواهد بود. مثلاً ترامپ قول داده است که جنگ اوکراین را ظرف 48 ساعت به پایان میرساند. به چه شکل این کار را انجام خواهد داد؟ ابتدا خواهد گفت مناطقی که در قسمت شرق اوکراین مورد اشغال است و شبهجزیره کریمه برای روسیه میباشد و آتشبس برای اوکراین رقم خواهد خورد. حتی این کار را میتواند در عرض نیم ساعت نیز انجام بدهد و احتیاج به 48 ساعت نیز نخواهد داشت.
پس ما باید انتظار این را داشته باشیم که در آینده و با حضور دوباره ترامپ، روابط با کشورها بر مبنای شخصی و ارتباطات شخصی ترامپ شکل خواهد گرفت. حتماً سعی خواهد کرد که مُهر ترامپ را بر هر اقدامی نقش کند، با انجام کاری متفاوت، چیزی مثل قرارداد ابراهیم. در مورد آقای اردوغان نیز خیلی معتقد است که ایشان کلید ورود به سوریه است و روابط شخصی برای ترامپ با آقای اردوغان بسیار مهم خواهد بود. «
در پایان این جلسه، سخنرانان به پرسشهایی که توسط حضار و پژوهشگران حوزه مطالعات ترکیه و آمریکا مطرح شد، پاسخ دادند.